تلفن: 021-88953400-3
ایمیل: info@ivo.ir
کد پستی: 1431684965
كبك

 
كبك
كبك پرنده­اي زيبا، آرام و وحشي است كه در بسياري از دشت­ها، دامنه­ها و كوهپايه­هاي كشور پراكنده است. اين پرنده در نواحي وسيعي از جهان نظير شمال آمريكا، شرق اروپا، خاورميانه، آسياي مركزي، شبه قاره هندوستان و باختر دور پراكنده است. نام اين پرنده در زبان انگليسي Partridge و در زبان فرانسه Perdrix و در زبان آلماني Rebhuhn و در زبان عربي «الحجل» است،كه به كبك چوكار «الشنار» نيز گفته مي شود و در زبان فارسي به آن كبك      مي­گويند. استاد دهخدا در لغت نامه خود در باره كبك گويد: «كبك، مرغي معروف و پرنده­اي مشهور است كه بر دو قسم مي باشد دري و غير دري، هر دو به يك شكل و شمايل ليكن دري بزرگ­تر و غير دري كوچك­تر است.  اين پرنده بيشتر در كوهسارها زيست كند. قبج، معرب كبگ است. كبك پرنده­اي از دسته ماكيان­ها است كه به جهت استفاده از گوشت وي آن را شكار كنند. اعراب گوشت او را از جمله طعام­هاي بسيار لذيذ شمارند و چون خواهند اين مرغ را بگيرند از هر طرف او را بپرانند تا وقتي از پرواز باز ماند و خسته شود خود را در برف پنهان كند تا با دست بگيرند».
كبك پرنده­اي وحشي است و معمولاً به صورت گله­هاي كوچك در دامنه     كوه­هاي بلند زندگي مي­كند و به خصوص اين حالت در فصل توليد مثل ديده مي­شود. در هر گله­اي يك كبك نر رهبري گله را برعهده مي­گيرد و مهم­ترين وظيفه آن مراقبت و حفاظت از گله مي­باشد و در هنگام نزديكي خطر، كبك مذكور با صداي مخصوصي به ساير كبك­ها هشدار مي­دهد و در چنين حالتي افراد گله دو روش را در پيش مي­گيرند، كه در روش اول سعي مي­كنند در    لابه­لاي سنگ­ها و درختچه­ها پنهان شوند و رنگ پرهاي پرنده باعث مي­شود كه بتواند به خوبي با محيط اطراف هم­رنگ شده و به راحتي خود را از چشم دشمنان مخفي نمايد و در روش دوم پرنده به جاهاي دوردست  فرار كرده و اگر نياز باشد مسافت كوتاهي را پرواز مي­كند. پس از بر طرف شدن خطر مجدداً كبك نر صداي مخصوصي از خود در مي آورد كه باعث جمع شدن گله به دور هم مي شود. كبك­ها معمولاً منطقه محل زندگي خود را ترك نمي­كنند و در موارد بسيار نادري به مناطق ديگر مهاجرت مي­كنند. دشمنان طبيعي اين پرنده روباه، گرگ، گربه وحشي و پرندگان شكاري است ولي مهم­ترين دشمن آن انسان است كه در چند دهه اخير اقدام به شكار بي­رويه آن نموده است وبه همين دليل شكار اين پرنده در بسياري از كشورهاي جهان ممنوع است. اخيراً برخي از كشورها اقدام به تكثير مصنوعي اين پرنده نموده و پس از تكثير كبك­هاي جوان را مجدداً در مناطق طبيعي رها مي­نمايند. غذاي اصلي اين پرنده در طبيعت شامل دانه، ميوه­جات، حشرات، كرم­ها و ملخ مي­باشد. اين پرنده مي­تواند سرماي شديد و گرماي سوزان را تحمل كند به همين علت مي­توان آن را در بالاي كوه­هاي مرتفع و در دل صحراهاي خشك و سوزان مشاهده كرد. اين پرنده به سرعت اهلي و خانگي مي­شود و مي­توان از آن در خانه و يا باغ نگهداري كرد و برخي از علاقه­مندان معتقدند كه صداي دلنشيني دارد. اين پرنده چنان­چه در شرايط خوب نگهداري شود تا بيست سال عمر مي­كند. كبك گوشت بسيار خوشمزه­اي دارد و اين موضوع باعث شده است كه در طول ساليان سال در معرض صيد بي رويه شكارچيان قرار گيرد و امروزه با كاهش روز افزون تعداد كبك­ها در كوه­ها و بيشه زارها، و عدم امكان دسترسي به گوشت شكار، بسياري از پرورش دهندگان طيور به منظور تأمين گوشت مورد نياز علاقه مندان اقدام به پرورش كبك در سالن­هاي پرورش نموده اند.

رده بندي علمي كبك
مملكت: جانوران              AnimalKingdom
شاخه: مهره­داران            VertebrataPhylum
رده: پرندگان                            Aves Class
راسته: مرغ­سانان             GalliformesOrder
خانواده: قرقاول­ها          PhasianidaeFamily
زير خانواده : كبك­ها   Subfamily Perdicinae
گونه­هاي مختلف كبك در چهارده جنس زير دسته بندي مي­گردند كه عبارتند از:
 
1. جنس لروا
شامل يك گونه به نام كبك برفي است.
كبك برفي                                     Snow Partridge(Lerwa lerwa)


كبك برفي

 
2 . جنس الكتوريس
شامل هفت گونه است كه نام انگليسي و نام علمي آنان به شرح زيراست:
كبك عربي Arabian Partridge ( Alectoris melanocephala )
كبك پرزيوالسكي Przevalski's Partridge ( Alectoris magna )
كبك كوهي                     Rock Partridge (Alectoris graeca)
كبك چوكار                 ChukarPartridge( Alectoris chukar)
كبك فيلبيPhilby's Partridge ( Alectoris philbyi)              
كبك بربري           Barbary Partridge ( Alectoris barbara )
كبك پا قرمز             Red-legged Partridge ( Alectoris rufa)
 



كبك چوكار

3. جنس آربروفيلا
شاملنوزده گونه است كه نام انگليسي و نام علمي آنان به شرح زيراست:
Hill Partridge ( Arborophila torqueola                                كبك تپه اي
Sichuan Partridge ( Arborophila rufipectus ) كبك سي چوان                  
Chestnut-breasted Partridge ( Arborophila mandellii )       كبك سينه بلوطي
White-necklaced Partridge ( Arborophila gingicaكبك طوقي سفيد       
Rufous-throated Partridge ( Arborophila rufogularis )كبك گلو قهوه اي   
White-cheeked Partridge ( Arborophila atrogularis )           كبك گونه سفيد
Taiwan Partridge ( Arborophila crudigularis )                           كبك تايوان
Hainan Partridge ( Arborophila ardens )                                    كبك هاينان
Chestnut-bellied Partridge ( Arborophila javanica )كبك شكم بلوطي        
White-faced Hill-partridge( Arborophila orientalis )كبك تپه اي صورت سفيد
Bar-backed Partridge ( Arborophila brunneopectus )كبك پشت صاف       
Orange-necked Partridge ( Arborophila davidi )              كبك گردن پرتقالي
Chestnut-headed Partridge ( Arborophila cambodiana )كبك سر بلوطي       
Red-breasted Partridge ( Arborophila hyperythra )كبك سينه سرخ           
Red-billed Partridge ( Arborophila rubrirostris )              كبك شكم سرخ
Scaly-breasted Partridge ( Arborophila chloropus )كبك سينه صدفي      
Chestnut-necklaced Partridge ( Arborophila charltonii )كبك گردن بلوطي
Grey-breasted Hill-partridge (Arborophila sumatrana ) كبك تپه­اي سينه خاكستري
Annam Hill-partridge)Arborophila merlini)             كبك تپه اي آنان 
 


كبك تپه اي

4 . جنس پرديكس
شامل سه گونه است كه نام انگليسي و نام علمي آنان به شرح زيراست:
كبك خاكستري                                  Grey Partridge ( Perdix perdix )
كبك ديوريان                             Daurian Partridge ( Perdix dauurica )
كبك تبتي                              Tibetan Partridge ( Perdix hodgsoniae )
 


كبك خاكستري

5 . جنس
آموپرديكس 
شامل دو گونه است كه نام انگليسي و نام علمي آنان به شرح زيراست:
كبك سي­سي                 See-see Partridge ( Ammoperdix griseogularis )
كبك شني                                   Sand Partridge( Ammoperdix heyi)



كبك سي سي
 
6 . جنس ريزودرا
شامل يك گونه به شرح زير است:
 كبك منقار بلند              Long-billed Partridge ( Rhizothera longirostris)
 
7. جنس مارگارو پرديكس
شامل يك گونه به شرح زير است:
كبك ماداگاسكارMadagascar Partridge ( Margaroperdix madagascarensis)
 
8. جنس ملانوپرديكس
شامل يك گونه به شرح زير است:
كبك جنگلي سياه                Black Wood-partridge( Melanoperdix nigra)
 
9. جنس گزينوپرديكس
شامل دو گونه است كه نام انگليسي و نام علمي آنان به شرح زيراست:
كبك جنگل روبيهو      Rubeho Forest-partridge (Xenoperdix obscuratus )
كبك يوزنگوا     Udzungwa Forest-partridge ( Xenoperdix udzungwensis)
 
10. جنس كالوپرديكس  
شامل يك گونه به شرح زير است:
Ferruginous Partridge،(Caloperdix oculea)كبك فري جينوس                  
 
11. جنس هيماتورتيكس
شامل يك گونه به شرح زير است:
Crimson-headed Partridge،( Haematortyx sanguiniceps)كبك سر زرشكي    
 
12. جنس رولولوس
شامل يك گونه به شرح زير است:
كبك جنگلي كاكلي                (Rollulus roulroul )Crested Wood Partridge
 
13. جنس بامبوسيكولا
شامل دو گونه به شرح زير است:
Mountain Bamboo Partridge،(Bambusicola fytchii)كبك بامبوي كوهستان 
Chinese Bamboo Partridge،(Bambusicola thoracica)كبك بامبوي چيني      
 
14. جنس پتيلوباخوس
شامل يك گونه به شرح زير است:
Stone Partridge، (Ptilopachus petrosus)كبك صخره­اي                            
 

تاريخچه پرورش كبك
پرورش كبك قدمت چنداني ندارد اما صيد و شكار كبك تاريخچه­اي بسيار كهن دارد. صيد كبك يكي از تفريحات شاهزادگان و امرا و اشراف زادگان در بين سلسله­هاي پادشاهان هخامنشي، اشكاني و ساساني در دوران ماقبل اسلام در ايران بوده است. بعد از ظهور اسلام نيز بسياري از پادشاهان سلسله­هاي سامانيان، غزنويان، سلجوقيان و خوارزمشاهيان همانند شاهان گذشته علاقه زيادي به صيد و شكار از خود نشان مي­دادند و با انتشار فرهنگ ايراني در ميان اعراب در دوران خلفاي عباسي، بسياري از خلفاي خاندان عباسي نيز به آداب و رسوم درباري شاهان ايراني علاقه­مند شده و همانند آنان عازم صيد و شكار  مي­شدند. در سرزمين باستاني بدخشان كه جزو قلمرو فرهنگي ايران محسوب مي­شود، كبك نماد و سمبل فرارسيدن نوروز مي­باشد و در بين آثار باستاني يافت شده در گورهاي «كوشاني­ها» در بدخشان تاجيكستان، مهري يافت شده كه بر روي آن نقش يك كبك كه شاخه گندم بر منقار دارد ديده مي­شود. دكتر عبدالخالق باستان­شناس دانشگاه علوم «كي يف» در كشور اوكراين پس از مطالعه در خصوص آثاري كه از گورهاي كوشاني‌ها در بدخشان به­دست آمده بود چنين مي‌نويسد:
« مهر و جامي سفالي از گورهاي كوشاني‌ها در بدخشان به­دست آمده است. در مهر مذكور يك پرنده كه شباهت زيادي به كبك‌دري دارد و در منقار خود خوشه گندم را حمل مي‌كند حك شده است نمادي از فرا رسيدن نوروز است و انسان را به كشت و كار و زمين فرا مي‌خواند. اين پرنده زيبا در كوه­هاي بدخشان به وفور مشاهده مي‌شود و در زمان كوشاني­ها داراي احترام خاصي بوده و آهنگ‌ها و قصه‌ها درباره آن موجود است».
كبك چوكار اولين پرنده­ شكار شونده است كه در سال 1893 ميلادي به آمريكاي شمالي وارد شده و براي آژانس­هاي شكار در اين منطقه ايجاد درآمد كرده است. دشواري شكار اين پرنده و وجود آن در دامنه­ها و مناطق دوردست، شكار اين پرنده را براي شكارچيان جذاب مي كند.
در سال 1387سازمان حفاظت از محيط زيست ايران، كبك دري را نماد استان چهارمحال و بختياري اعلام كرد.
 
توليد مثل كبك
در طبيعت كبك­ها در بوته زارها جفت­گيري مي­كند. كبك­ها بسته به شرايط محيطي، يك مرتبه در سال توليد مثل مي­كنند و معمولاً توليد مثل از اواخر فروردين آغاز شده و بسته به منطقه جغرافيايي ممكن است تا اواخر تير و اوايل مرداد نيز در مناطق سردسير ادامه يابد. كبك ماده در حدود هفت ماهگي يا سن 28 هفتگي شروع به تخم­گذاري مي­كند و در هر بار 7 تا 21 تخم مي­گذارد و به طور متوسط 24 روز بر روي تخم­ها مي­خوابد و اين عمل معمولاً وظيفه كبك ماده است. اندازه تخم­ها ۴/۶۵× ۹/۴۶ميلي­متر است. از اواسط ارديبهشت تا اواسط مرداد، جوجه­ها به تدريج از تخم بيرون مي­آيند. جوجه ها در هنگام بيرون آمدن از تخم، پر تحرك، باهوش و توانا هستند و مي­توانند پس از چند هفته، پرواز كنند. پس از گذشت 12 هفته، جوجه­ها بالغ مي­شوند اما براي جفت گيري آمادگي نخواهند داشت. نرها معمولاً تا زمان پرورش جوجه­ها با خانواده مي­مانند، اگرچه بعضي از آن­ها پس از تخم­گذاري كبك ماده، خانواده را ترك و به   كبك­هاي نر ديگر ملحق مي­شوند. كبك­ها تك همسر هستند و در فصل  جفت­گيري در اواخر اسفندماه، كبك­هاي نر براي جلب توجه كبك­هاي ماده، دم خود را به حالت چتر باز كردهدر حالي كه اندكي بال­هاي خود را انداخته و سر خود را كج نگه داشته اند درجلوي كبك ماده حركت مي­كنند و كبك ماده نيز با مشاهده اين رفتار، نسبت به كبك نر رفتاري مهر آميز نشان مي­دهد. هنگام خشك­سالي و كمبود غذا، عمل توليد مثل ممكن است محدود به چند پرنده شود. نرها از ماده­ها در مقابل نرهاي ديگر محافظت مي­كنند. كبك­ها در اواخر زمستان جفت­گيري مي­كنند. در اين هنگام گله از هم متلاشي شده و هر نر و ماده با هم به ­صورت جفت زندگي مي­كنند و تا پايان ايام جوجه­كشي باهم مي­مانند و حتي گاهي پرنده نر روي تخم­ها مي­خوابد.
 
تغذيه كبك
در طبيعت كبك معمولاً از گياهان مختلف نظير:يونجه، شبدر، كاهو  و دانه غلات مانند: گندم، جو، جو دوسر و ارزن و ذرت خوشه­اي و حشرات بر اساس فراواني و دسترسي فصلي تغذيه مي­كنند. جوجه­هاي كبك در همان ساعات اوليه خروج از تخم به دنبال والدين خود براي جستجوي غذا آشيانه را ترك مي­كنند و پا به پاي والدين حركت نموده و سعي مي­كنند غذاي خود را تأمين كنند. جوجه­ها در روزهاي اول زندگي به خوردن حشرات مخصوصاً ملخ­ها علاقه بسيار دارند واز سبزه­هاي كوتاه كه در مسير چشمه­ها مي­رويد، و دانه­هاي گياهي تغذيه    مي­كنند. در فصول سرد و زمستان­ها كبك­ها  با جابه جا كردن قلوه سنگ­ها از ريشه گياهان و درختان، پوست درختچه­هاي زرشك و برخي گياهان مرتعي تغذيه مي­كنند.
براي تغذيه كبك­هاي خانگي كه به صورت انفرادي در قفس زندگي مي­كنند مي­توان از انواع سبزيجات، گل كلم، كاهو، هويج و انواع غلات و انواع ميوه جات نظير: سيب، گلابي و قطعات نان و ته مانده سفره نظير برنج استفاده كرد منتهي در هنگام دادن برنج بايد دقت كرد كه برنج مذكور چرب نباشد زيرا كه برنج چرب مي­تواند باعث ايجاد ناراحتي گوارشي در پرنده شود.  
 
منبع: كتاب پرورش، نگهداري وبيماري هاي كبك، تاليف دكتر احسان مقدس، انتشارات نيلوبرگ، تهران، چاپ اول ، 1390
(استفاده از مطالب فوق با ذكر منبع بلامانع است)
دانلود فایل
مرغ و خروس

ماكيان
ماكيان يكي از پرندگان اهلي است كه قرن­هاست كه با آدمي زندگي مي­كند و در تمامي جوامع بشري ديده مي­شود اين پرنده را در زبان فارسي ماكيان و يا مرغ و خروس گويند و در زبان انگليسي به آن Fowl،Domestic Chicken وGallus domesticus و در زبان فرانسوي به آن Poulet و در زبان اسپانيايي به آن Pollo و در زبان آلماني Huhn و در زبان ايتاليايي Pollo و در زبان پرتغالي Galinha و در زبان عربي به آن دواجن و ديك و دجاج گويند.
 
رده بندي ماكيان
تقسيم بندي علمي ماكيان به شرح زير است :
شاخه :                                       مهره داران Vertebrata
رده    :                                                   پرندگان Aves
فوق راسته :                                نئو گناته Neognathae
راسته :                                          مرغ سانان Gallinae
تحت راسته:                                                  گالي Galli
تيره :                   سيخك داران ( فازيانيده ) Phasianidae
تحت تيره :           تولك روندگان ( فاسيالينه ) Phasianinae
جنس :                                                   گالوس Gallus
نوع :                                مرغ خانگي Gallus domesticus
 
اصل ماكيان 
گفته مي­شود كه همه نژادهاي مرغ از چهار نوع وحشي زير حاصل شده اند :
1 . گالوس گالوس Gallus Gallus مثل مرغ جنگلي قرمز در شمال شرقي هند، بيرماني سوماترا وسيام يافت مي­شود. رنگ پر و صداي آن­ها مانند ماكيان اهلي است. مرغ آن 7 تا 12 تخم به وزن 28 گرم مي­گذارد و مدت جوجه كشي آن 18 روز است. نام ديگر آن بانكيوا Bankiva است و بنا به اعتقاد دانشمندان مرغ اهلي از تيره مرغ وحشي بانكيوا منشعب شده است. پر و بال و آواز خروس بانكيوا شباهت زيادي با خروس چند نژاد ماكيان اهلي دارد بعلاوه خروس بانكيوا مي­تواند با مرغ اهلي اختلاط و آميزش نمايد. گاهي در مرغ اهلي پرهايي ديده مي­شود كه شباهت به پر بانكيوا دارد. اين خود         مي­رساند كه ممكن است خروس بانكيوا از اجداد مرغ­هاي اهلي باشد.
2 . گالوس لافايتي Gallus Lafaytte مثل مرغ جنگلي سيلان كه در سيلان زندگي مي­كند. اختلاف آن با ماكيان اهلي بعلت مشخص بودن صدا و رنگ پر آن­هاست به اين تيره استانلي نيز گفته مي­شود.
3 . گالوس سوني راتي  Gallus Sonneratti مثل مرغ جنگلي خاكستري است . اين تيره در جنوب و غرب هند زندگي مي­كند. رنگ پر و بال آن سياه و رنگ سينه خاكستري است. مرغ اين تيره در سال 7 تا 10 تخم بوزن 27 گرم مي­گذارد مدت جوجه كشي آن 19 تا 20 روز است.
4 . گالوس واريوسGallus various مثل مرغ جنگلي آبي وسبز بوده و داراي صداي مخصوصي است.
طي هزاران سال انواع وحشي مرغ به­طور طبيعي با هم آميخته اند و يا توسط انسان تلاقي داده شده اند كه منجر به پيدايش نژادهاي فعلي گرديده است. نژادهاي كنوني را مي­توان برحسب منطقه جغرافيايي و يا توليد تقسيم بندي كرد.

تاريخچه اهلي شدن ماكيان
در كتاب­هاي بسيار قديمي مطالبي در باره ماكيان و اهلي شدن آن آمده است و در آثار برجاي مانده از تمدن مصر باستان و يونان و ساير تمدن­هاي ديگر ذكري از اين جانور شده است، از اين رو به نظر مي­رسد كه ماكيان، هزاران سال قبل از ميلاد مسيح اهلي شده و اصل آن ماكيان وحشي است كه همچنان در جنگل­هاي هند و سيلان و اندونزي و جزاير جنوب آسيا و برخي مناطق چين زندگي مي­كند. به نظر مي­رسد كه هندي­ها از سال 3200 قبل از ميلاد به پرورش اين پرنده مشغول بوده اند. در حالي­كه چيني­ها در حوالي سال 1400 قبل از ميلاد به پرورش آن پرداخته اند. اما مصري­ها پيش­تر از سال ملت­ها با اين پرنده آشنا شده اند و تاريخ پرورش اين پرنده در مصر به حوالي 5000 سال قبل از ميلاد مي­رسد. رومي­ها خيلي دير با ماكيان آشنا شدند و پرورش اين پرنده در سال 1493 در بخش غربي اروپا منتشر و پراكنده شده و سپس از آن­جا به آمريكاي جنوبي منتقل گرديد.
 

نژادهاي ماكيان 
بنابر اظهار نظر كارشناسان تا كنون بيش از 170 نژاد خالص مرغ بوسيله انجمن مرغداران آمريكا شناسايي شده است و اين نژاد­هاي خالص در حقيقت گروهي از مرغان هستند كه تمام افراد آن علايم و مشخصات خارجي و استعداد واحدي داشته باشند.
براي طبقه بندي تشخيص نژادهاي مختلف مرغ روش­هاي مختلفي رايج و متداول است ولي به­طور كلي رايج­ترين اين روش طبقه بندي براساس موارد ذيل است:
دسته Class : مرغ­هاي جهان بر اساس محل جعرافيايي و يا بهره به چند دسته تقسيم شده اند و در هر دسته تعدادي نژاد قرار گرفته است.
نژاد breed : در هر دسته تعداد زيادي نژاد وجود دارد. به عنوان مثال در دسته مرغان آمريكايي در حدود پنجاه نژاد طبقه بندي مي­گردد. معمولاً اصولي كه از نظر تفاوت­هاي ظاهري صفات و اعضاي بدن سبب تشخيص نژادها از هم مي­گردند عبارتست از:
1. رنگ: در نژادهاي مختلف رنگ­هاي گوناگوني ديده مي­شود كه از راه آن و مشخصات ديگر مي­توان نژاد را تشخيص داد. به­طور كلي رنگ­هايي كه در مرغ ديده مي­شود شامل رنگ­هاي ساده، رنگ­هاي مخلوط و رنگ­هاي مركب است.
رنگ­هاي ساده: در اين حالت تمام پرها داراي يك رنگ است و هيچگونه رنگ ديگري در پر و بال ديده نمي­شود. رنگ­هاي ساده عبارتند از سفيد و سياه و قرمز و طلايي و خاكستري.
رنگ­هاي مخلوط: در اين حالت رنگ پرهاي بدن پرنده از جايي به جاي ديگر متفاوت است.  مثلاّ بدن سفيد و گردن و دم سياه است.
رنگ­هاي مركب: در اين حالت بر روي يك پر دو يا چند رنگ ديده مي­شود كه به اشكال مختلف در كنار هم قرار گرفته اند. رنگ مركب انواع مختلفي دارد كه عبارتند از راه راه، نقطه اي، موازي، پولكي، موج­دار و غيره.   
2. تاج: در هر نژاد تاج و ريش شكل معيني دارد كه از روي آن­ها با مقايسه با ساير صفات مي­توان نژاد را مشخص كرد تاج مي­تواند ساده، گل سرخي، نخودي و يا توت فرنگي شكل باشد.
تاج ساده: اين نوع تاج به­شكل شانه بر بالاي سر پرنده قرار دارد و از طرفي به طرف ديگر مسطح است و در بالاي آن دندانه­هايي وجود دارد. پايه تاج كمي ضخيم­تر از بدنه آن است. در بعضي از نژادها كاملاً بر روي سر قرار مي­گيرد و در بعضي ديگر به يك طرف متمايل مي­شود. در بعضي از نژادهاي مديترانه­اي تاج رشد بيشتري دارد و در بعضي ديگر بخصوص نژادهاي سنگين ميزان رشد آن كمتر است.
تاج گلسرخي: اين تاج به شكل مكعب مستطيل نامنظمي است كه در سطح فوقاني آن برجستگي­ها و فرورفتگي­هايي ديده مي­شود. به طور كلي منظره فوقاني به شكل گل سرخ است از اين­رو آن را بدين اسم مي­نامند. اين نوع تاج داراي اشكال مختلفي است و ممكن است كه ضخامت قسمت جلويي و عقبي آن به يك اندازه باشد يا جلوي آن گرد و ضخيم و هرچه به عقب رود از ضخامت آن كاسته شود. گاهي انتهاي عقبي آن خيلي باريك مي­شود.
تاج نخودي: در اين نوع تاج سه تيغه كوتاه بر روي يك پايه و به موزات يكديگر قرار گرفته اند. معمولاً تيغه مياني كمي بلندتر از تيغه­هاي طرفين است. در روي تيغه­ها تعدادي برجستگي نخود مانند ديده مي­شود.
تاج توت فرنگي شكل: اين نوع تاج به شكل توت فرنگي است. در جلو مدور و برجسته و در عقب باريك است. شكل ظاهري تاج به شكل عدد هفت فارسي است و هر يك از شاخه­هاي آن به شكل مخروطي بوده و از قاعده به پايه متصل بوده و رأس آن آزاد است. 
3. ريش: در نژادهاي مختلف انواع گوناگون ريش يا زايده زير گلو ديده مي­شود. زايده ريش در برخي از نژاد­ها دراز و در برخي پهن و بالاخره در برخي ديگر ممكن است باريك با لبه مدور يا لبه تيز باشد.
4. شكل عمومي سر: وضعيت قرار گرفتن تاج و ريش، بزرگي و كوچكي آن­ها، شكل و رنگ زايده گوش، شكل عمومي صورت نيز از جمله عواملي است كه سبب افتراق و تفكيك نژاد­هاي مختلف مي­گردد.
5. ساق پا: ساق پا در نژادهاي مختلف ممكن است پردار يا بي پر، بلند يا كوتاه و از نظر رنگ زرد يا سفيد و يا آبي و حتي سياه باشد.
6. شكل عمومي بدن: شكل عمومي بدن در تشخيص نژادها بسيار موثر است هر نژادي داراي هيكل و شكل بدن مخصوص بوده و پرها به شكل خاصي روييده است به طوري كه دو نژاد مختلف ممكن است از لحاظ تاج و شكل صورت و رنگ كاملاً شبيه ولي از لحاظ شكل عمومي بدن مختلف باشند در اين صورت مي­توان بين آن­ها تفاوت قايل شد.
گونه Variety: هر نژاد ممكن است از چند گونه تشكيل شده باشد. خصوصيات اصلي گونه­ها اغلب رنگ پر و بال است. برخي نژادها از نظر تاج نيز به چند گونه تقسيم مي­شوند مثلاً در نژاد لكهورن بسته به رنگ، گونه­هاي سفيد، سياه، قهوه­اي و خرمايي قرار گرفته است. از نظر تاج نيز مثلاً در نژاد كورنيش ممكن است تاج نخودي و يا گلسرخي وجود داشته باشد.
سويه Strain: در هر گونه سويه­هاي مختلف وجود دارد. ممكن است هر سويه را با نام تجاري و يا نام شخص و يا مزرعه­اي كه براي اولين بار آن را به وجود آورده اند مشخص نمود.


تقسيم بندي نژاد هاي ماكيان
نژاد­هاي ماكيان از لحاظ تقسيم بندي به پنج گروه زير تقسيم مي­شوند:
1)       نژاد هاي آمريكايي
2)       نژاد هاي انگليسي
3)       نژاد هاي آسيايي
4)       نژاد هاي مديترانه اي
5)       نژاد هاي متفرقه

1) نژاد­هاي آمريكايي American class
اين نژادها بوسيله پرورش دهندگان آمريكايي به منظور تهيه تخم وگوشت پرورش و توسعه داده شده اند. نژادها و انواع مرغان اين طبقه معمولاً داراي خصوصيات مشابهي هستند. براي مثال عموماً داراي پوست زردي مي­باشند، ساق پاي شان پر ندارد، لاله گوش شان قرمز بوده و پوست تخم شان قهوه­اي رنگ است. به استثناي نژاد لامونا Lamona كه رنگ پوست تخمش سفيد است. اين نژادها از جفت­گيري نژادهاي كوچك مديترانه­اي و نژادهاي بزرگ آسيايي كه از آسيا و مديترانه به آمريكا برده شده است به وجود آمده اند. اين نژادها از نظر اندازه حد متوسط نژادهاي مديترانه­اي و آسيايي مي­باشند. بلوغ جنسي در آن­ها سريع­تر از نژادهاي سنگين است ولي به سرعت بلوغ جنسي در نژادهاي مديترانه­اي نيست. حس مادري در آن­ها زياد است و پس از بلوغ به زودي چربي گرفته و چاق مي­شوند.
نژادهاي مهم اين گروه عبارتند از:
  • پليموت روك Plymouth Rocks
  • ويندوت Wyandottes
  • رد آيلند رد Rhode Island Reds
  • نيوهمشاير New Hampshire
  • دومينيك Dominique
  • جاوا Java
  • چنسلر Chantceler
  • لامونا Lamana
  • جرسي Jersey
  • دلاوير Delaware

نژاد پليموت روك





نژاد ويندوت



2) نژاد­هاي انگليسي 
English Class
منشأ تمامي اين نژادها جزيره انگليس و برخي مستعمرات آن نظير استراليا است و اغلب نژادهاي خوب گوشتي دنيا در اين دسته طبقه بندي مي­شوند. رنگ پوست تمام اين نژادها به جز كورنيش، سفيد و لاله گوش قرمز رنگ مي­باشد. به جز رد كاپ و دوركينگ پوست تخم مرغ بقيه قهوه­اي مي­باشد. به مناسبت سفيد بودن گوشت مطلوب بازار نيستند. از نظر توليد گوشت نژاد كورنيش به مناسبت پوست زرد و خواص ديگر مورد توجه فراواني قرار گرفته است. اما اين نژاد از نظر تخم­گذاري بسيار ضعيف است ولي كيفيت و كميت عالي گوشت اين نقيصه را جبران مي­كند به خصوص رشد سينه در اين نژاد بسيار خوب است. در اين دسته شش نژاد مهم طبقه بندي شده اند كه عبارتند از:
  • سوسكس Sussex
  • ارپينگتون Orpington
  • كورنيش Cornish
  • دور كينگ Dorking
  • استرالوپ Australop
  • رد كپ Red Cap
  • رز كامب Rose Camb
3) نژادهاي آسيايي   Asiatic Class
منشأ اين گروه از ماكيان، قاره آسيا بوده است و امروزه از نظر اقتصادي زياد مهم به شمار نمي­روند ولي اين دسته از مرغ­ها را مي­توان مبدا نژادهاي ديگر دانست زير خون اين نژادها در نژادهاي آمريكايي و انگليسي ديده مي­شود.
در قرن نوزدهم اين نژادها از چين و هندوستان به انگلستان و ساير كشورها برده شد و در آمريكا به خصوص مورد توجه زيادي قرار گرفت. آميخته­گري بين اين نژادها و نژاد مرغ­هاي دسته مديترانه­اي سبب به وجود آمدن تعدادي از نژادهاي جديد شده است.
از نظر توليد گوشت، خوب ولي سرعت رشد كم و بلوغ دير دارند و به مناسبت سنگيني وزن اغلب قادر به پرواز نيستند. ساق پا معمولاً داراي پر مي­باشد و اين يكي از مشخصه­هاي بارز آنان است. رنگ تخم مرغ قهوه­اي است.
مهم­ترين نژادهاي اين گروه عبارتند از:
  • براهما Brahmas
  • كوشين Cochins
  • لانگشان Langshan

نژاد اصيل


4)
نژاد­هاي مديترانه­اي Mediteranean Class
منشأ اين نژادها اطراف درياي مديترانه مي­باشد. به طور كلي شش نژاد در اين طبقه بندي قرار دارند. در تمام اين نژادها، پاها بدون پر، لاله گوش سفيد يا كرم رنگ، تاج نسبتاً بزرگ است و به جز نژاد مينوركا بقيه نژادها داراي بدن كوچك و ريز هستند. بلوغ در آن­ها سريع، از نظر ظاهر بسيار فعال و زرنگ مي­باشند و دير كرچ مي­شوند. تخم مرغ آن­ها داراي پوسته سفيد است. از نظر توليد تخم مرغ بهتر از نژادهاي ديگر مي­باشند. براي توليد تخم مرغ به غذاي كمتري نياز دارند از اين رو نگهداري آن­ها براي توليد تخم مرغ به صرفه مي­باشد. از نظر توليد گوشت ضعيف مي­باشند. همان­طور كه گفته شد در اين گروه شش نژاد وجود دارند كه برخي از آن­ها جزو بهترين نژادهاي تخمي دنيا به شمار مي­روند.
  • ليگهورن Leghorn
  • مينوركا Minorca
  • آنكونا Ancona
  • آندلسي آبي Blue Andalusian
  • سياه اسپانيايي صورت سفيد White faced Black Spanish
  • باتركاپ Butter cup


نژاد انكونا



5) 
نژادهاي متفرقه Other Breeds
علاوه بر نژادهاي فوق تعداد زيادي نژادهاي ديگر در دنيا وجود دارد كه به اهميت نژادهاي مذكور نيست از اين رو به خوبي مورد مطالعه قرار نگرفته و استاندارد نشده است. اين نژادها به طور خلاصه عبارتند از:
  • نژاد لهستاني Polish class
  • نژاد هلندي Holland class
v        بادو Badu
v        جنگجوي هلندي Dutch Bantams
v        جنگجوي قديمي هلندي Old Dutch Bantams
v        بريدا  Barida
v        كرونينگر ميوون Groninger Meeuwen
  • نژاد بلژيكي Belgian class
v        كامپين Campines
v        براكل Brakal
v        اوربرگ بلژيكي Belgian Everberg
v        يوسل بلژيكي Belgian Uccle
v        گروبي بلژيكي Belgian Grubbe
v        جنگجوي بلژيكي آنتي ورپ Antiwerp Belgian Bantam
v        فاميني Famenne
v        هيرويHerve
v        تورناسيس Tournaisis
  • نژاد هامبورگ Hamburg class
  • نژاد روسي Russia class
v        اورلوف Orlofe
v        قفقازي Caucasian
v        يورلوور Yurlower
  • نژادهاي آلماني  German class
v        اوگس بورگر Augsburger
v        راين لاندر Rhienlander
v        جنگجوي روهلر Ruhlaer Bantam
v        ورويرك Vorwerk
v        وست فاليان Westphalian
  • نژادهاي فرانسوي French class
v        هودان Houdan
v        فاورول Faverolles
v        لافليچ Laflech
v        كريوي كور Crevecoeurs
v        بريسي Bresse
v        گاتي نز Gatinaise
v        گالوازي Gaukoise
v        گورناي Gournay
v        لاكين ويلدر Laken Velder
v        بوربونز Bourbonnaise
v        كامونت coumont
v        بريدا Breda
v        درنتس Drents
v        ليموزين  Limousin
v        استيرس Estaires
v        مانتس Mantes
v        مارانز Marans
  •       نژاد­هاي شرقي Oriental class
v        سوماترا Sumatra
v        يوكوهاما Yokohama
v        آيام بيكي سار Ayam Bekisar
v        شامو Shamo
v        شو كوكو Shokoku
v        ياماتو Yamato
v        اوناگادوري Onagadori
  •          نژادهاي جنگي Game or Bantam class
v        لاري Lari
v        جنگجوي انگليسي  English Game
v        جنگجوي هندي Indian Game
v        جنگجوي ژاپني Japanese bantam
  •         نژاد­هاي زينتيOrnamental class
v        بارنولدر Barnevelder
v        فريزل Frizzle
v        ابريشمي Silkie
v        گردن لخت Naked Neck
v        لهستاني polish
v        سلطان Sultan
v        فينيكس Phoenix
v        سوماترا Sumatra
v      پكني Pikines 

نژاد باربو واتر مال


  • نژادهاي ايراني
                     1 . لاري
                     2. دشتياري
                     3. گردن لخت
                     4. مرندي
                     5. اصفهاني
                     6. خراساني



خروس لاري



منبع : كتاب  اطلس رنگي نژادهاي ماكيان ، تاليف دكتر احسان مقدس، انتشارات نيلوبرگ ، تهران، چاپ اول ، سال 1389.

(استفاده از مطالب فوق با ذكر منبع بلامانع است)
دانلود فایل
قرقاول

 قرقاول
قرقاول پرنده‌اي زيبا ودلنشين است كه دم بلند و راه رفتن خرامان و باشكوهش آن را از سايرگونه­هاي ماكيان متمايز مي‌ سازد. اين پرنده يكي از عجيب‌ترين پرندگان جهان است. در دو ياسه هفته اول زندگي يك جفت پنجه روي هر بال اين پرنده وجود دارد. قرقاولها روي درختان زندگي مي‌كنند و انواع بالغ از برگهاي درختان، حشرات، تمشك، دانه‌ها و ميوههاي جنگلي تغذيه ميكنند و افزايش و كاهش ميوه‌هاي جنگلي و حشرات در جمعيت اين پرنده مؤثر است. پس از خوردن يك غذاي كامل، وزن آنها آنقدر سنگين مي‌شود، كه پرواز برايشان بسيار دشوار مي‌شود. زيستگاه اين پرنده در جنگلهاي مرطوب، بوته‌زارهاي تمشك و درختان پهن‌برگ ويا جنگل هاي استوايي است كه در زير بوته‌هاي آنها آشيانه مي‌كند. قرقاول ها وابستگي زيادي به جنگل‌ها و بوته‌زارها دارند آنها معمولاً در جنگل ها استراحت و در نقاط باز و كم‌درخت و كشتزار‌ها به تغذيه مي‌پردازند.
قرقاول ازجمله پرندگان بومي و نادر ايران است كه در مراتع و بوته‌زارها زندگي مي‌كند. قرقاول يكي از زيباترين پرندگانايران است و به نوعي جزو مجموعه تنوع زيستي ايران محسوب مي‌شود كه با تغذيه ازدانه‌هاي گياهي وحشرات مي‌تواند در حفظ محصولاتكشاورزي مفيد باشد.
پرورشقرقاولدر سال هاي اخير در بسياري از كشورهاي جهان به خاطر استفاده ازگوشت، رهاسازي در شكارگاه ها و بهره برداري به صورت شكار به يك شاخه مهم از پرورشپرندگان تبديل شده است. با آن كه پرورش اين پرنده در عمل به دليل ريزه كاري هايشمشكلاتي را در بردارد اما در مقياس كوچك تر با توجه به قابليت استفاده از محيط زيستو نادر بودن نوع وحشي آن، يكي از سودآورترين پرندگان نسبت به ديگر پرندگان همطراز خود است.
قرقاول را در زبان انگليسي Pheasant ودر زبان فرانسويFaisan ودر زبان عربي « الفزان» و « طائر التدرج » گويند، اين پرنده در زبان فارسي اسامي متعددي داشته وعلاوه بر قرقاول كه متداول ترين نام پرنده مي باشد به آن  تورنگ، تيرنگ، تذرو ، تذرج و خروس صحرايي نيز مي گويند. اين پرنده هنگام احساس خطر معمولاً پرواز نمي كند ، بلكهبه سرعت مي دود و پنهان مي شود. پروازش پرتوان و آغاز آن پرسر و صداست. در ارتفاعكم پرواز مي كند و مدت پروازش معمولاً كوتاه است.
زيبايي خاص ورنگ هاي جالب پرهاي قرقاول موجب شده كه پرنده مذكور جزو يكي از بهترين پرندگان زينتي به شمار رفته و نژادهاي گوناگون آن با بهاي گزافي به فروش برسند. در گذشته از پرهاي اين پرنده براي تزيين تاج پادشاهان ايراني استفاده مي شده است ودر حال حاضر هدف اصلي پرورش قرقاول ، تنها تهيه وتوليد گونه هاي مختلف قرقاول است كه تعدادي از آن ها در پارك ها و باغ وحش هاي مختلف جهان نگهداري شده و بقيه به عنوان پرندگان خانگي توسط علاقمندان نگهداري مي شوند. در حال حاضر ازدياد وتكثير قرقاول به خاطر گوشت اكثراً با قرق كردن ومنع شكار در مناطق پرورش وآزاد گذاشتن پرندگان مذكور به طور كاملاً طبيعي صورت مي گيرد و پرورش دستي آن به خاطر مخارج سنگين نگهداري چندان متداول ومرسوم نيست. بديهي است كه پرورش قرقاول نظير ساير پرندگان مي تواند بر اساس اصول نوين متكي بوده و در چنين حالتي مي تواند منافع وسود مادي فراواني براي پرورش دهندگان داشته باشد.
قرقاول از پرندگان بومي ايران است  ودرگذشته شاهد پراكندگي و وفور آن در دشت ها وجنگل هاي مختلف كشور بوده وشاهان وشاهزادگان ايراني علاقه فراواني به شكار اين پرنده داشتند، اما به علت شكار بي رويه وهم چنين به دليل عدم وجود زيستگاه وپناهگاه مناسب براي اين پرنده تعداد آنان به شدت روبه كاهش نهاده است، امروزه تعدادي از اين پرندگان به سببنابودي زيستگاه هاي اصلي خود به فرودگاه ها و دشت هاي بياباني پناهآورده اند البته شايان ذكر است كه در ساير نقاط دنيا نيز ، نژادهاي زيادي از اين پرنده جزو ليست پرندگان در معرض خطر انقراض قرار دارند.

رده بندي علمي قرقاول :
قرقاول ها يكي از مهم ترين اعضاي خانواده فازيانيده Phasianides مي باشد، خانواده مذكور بسياري از پرندگان ديگر نظير : بوقلمون ، طاووس، كبك و دراج را در برمي گيرد. پرندگان مذكور همگي جزو پرندگان مختص خشكي يا گالي فورم Order Galiform بوده وبا شرايط زندگي در خشكي تطابق كامل يافته اند. قرقاول ها نژادهاي مختلفي دارند كه از لحاظ رنگ متمايز مي گردند.
مملكت حيوانات : Kingdom Animalia
شاخه مهره داران :Phylum Chordata
رده پرندگان : Class Aves
راسته مرغ سانان : Order Galliforms
خانواده قرقاول : Family Phasianidae
جنس ايتاجينس : IthaginisGenus
جنس پوكارسيا : Genus Pucrasia
جنس لوفورا : Genus Lophura
جنس كروسوف تيلون : Crossoptilon Genus
جنس كاتريوس : Genus Catreus
جنس سرماتيكوس : SyrmaticusGenus
جنس فسيانوس : PhasianusGenus
جنس كريزولوفوس : Chrysolophus Genus
جنس پولي پليكترون : PolyplectronGenus
جنس رينارتيا : RheinartiaGenus
جنس آرگوس : ArgusianusGenus
جنس تراگوپان : Tragopan Genus

تاريخچه پرورش قرقاول :

جانورشناسان معتقدند كه زيست گاه اوليه قرقاول مشرق زمين ومخصوصاً قفقاز وسواحل درياي خزر است واين موضوع از قديم مورد تأييد دانشمندان بوده است به طوري كه شاردن معروف در جلد دوم سفرنامه خود مي نويسد:           « آن چه كه در دهانه رودخانه ايوني در مجاورت درياي سياه كاملاً مطابق نوشته هاي مورخين باستان يافتم، قرقاول هاي شكيل وعظيم آن است كه از حيث لطافت در سرتاسر آفاق بي نظير است وبه نظر من چنان پرندگاني با چنين گوشت مطبوع وذائقه نواز در هيچ جاي جهان پيدا نمي شود...». صرفنظر از نوشته شاردن توجه به نام Faisan نشان مي دهد كه از كلمه Phase فاز مشتق شده كه نام رودخانه اي است كه از كوه هاي قفقاز سرچشمه مي گيرد و امروزه به نام محلي فاكزFachs ناميده مي شود ودر گرجستان امروزي جاري است كه در قديم به آن كلشيد مي گفته اند وپيداست كه نام علمي قرقاول معمولي Ph.Colchicus از نام آن گرفته شده است. مارسيال Martial دانشمند وشاعر يوناني در نوشته هاي خود ذكر مي كند كه قرقاول براي اولين بار از قاره آسيا به يونان برده وسپس از آن جا به ساير كشورهاي ديگر منتقل شده است. مورخ مذكور مي نويسد كه آرگونوت Argonaute قهرمان افسانه اي يونان در سفرهايي كه با كشتي معروف وتاريخي خود Argo به نقاط مختلف جهان كرد، موفق شد قرقاول را به همراه حيوانات شگفت آور ديگري به عنوان هديه براي مردم يونان بياورد. امروزه نيز با اين كه قرقاول به تمام نقاط دنيا برده شده است ولي پرنده مذكور تنها در مناطق مرطوب ومعتدل وپوشيده از بوته و درخت وجنگل به زاد و ولد پرداخته وبه آساني پرورش مي يابد. بعد از يوناني ها، رومي ها جزو اولين ملل اروپايي بودند كه به مطالعه اين پرنده پرداختند.
در قرون وسطي قرقاول به كشور فرانسه راه يافت وفرانسويان در آغاز بدان خروس ليموژCoq de limoge مي گفتند. در اوايل پرورش قرقاول در فرانسه ومتعاقب آن در انگلستان فقط به خاطر استفاده از گوشت لذيذ پرنده بوده است وبه اين ترتيب به زيبايي پرنده توجه چنداني مبذول نمي شد. علت اين امر نيز بيشتر به خاطر علاقمندي شاهان وسرداران آن زمان به خوردن غذاهاي خوشمزه و به اصطلاح عادت آنان به پرخوري وشكم پرستي بوده است.
آثار موجود نشان مي دهد كه در اوايل قرن چهاردهم خوردن گوشت قرقاول در فرانسه واروپا متداول گرديد واين علاقمندي به حدي شديد بود كه شاهان ترجيح مي دادند، پرنده را پس از طبخ با همان پرهاي الوان ودم بلند و پاها ، بر سر سفره به معرض تماشاي مدعوين قرار دهند.
شارل هفتم يكي از طرفداران جدي گوشت قرقاول بود ودستور مي داد كه در تمام ميهماني هاي رسمي فقط از گوشت پرنده مزبور استفاده شود.
در هرحال پيشرفت پرورش قرقاول در اروپا مديون فعاليت هاي شاهاني نظير: هنري چهارم ، لويي سيزدهم ومخصوصاً لويي چهاردهم وپانزدهم مي باشد. گذشته از مصرف گوشت، علاقمندي بسياري از امپراتوران وسرداران اروپا به شكار وشركت در مراسم مزبور موجب مي گرديد كه عده اي از افراد به پرورش چنين پرندگاني مأموريت مي يافتند وبه اين ترتيب در ازدياد طبيعي پرندگان و حيوانات شكاري كوشش واهتمام لازم به عمل مي آمد. به طور كلي بايد در نظر داشت كه تا قبل از سال 1861 ميلادي حداكثر تلاش مأمورين مذكور وهم چنين پرورش دهندگان بر اين بود كه از راه طبيعي به ازدياد قرقاول ها بپردازند و به اين ترتيب هيچ گاه اقدامي به منظور پرورش دستي پرنده مزبور به عمل نمي آمد، ولي از آن به بعد به خاطر اين كه زاد وولد وتكثير قرقاول ها تحت كنترل قرار گرفت و بشر موفق گرديد در پرورش اين حيوان دخالتي بيشتر نمايد، كم و بيش نگهداري قرقاول در نزد پرورش دهندگان رواج يافت وفعاليت مزبور نيز به كارهاي ديگر دامپروري افزوده شد.
اولين كشوري كه در اين راه قدم پيش گذارد انگلستان بود، پرورش دهندگان انگليسي به خاطر اين كه به تقاضاي خريداران داخلي وخارجي اين پرنده جواب مثبت بدهند سعي كردند مراكز نسبتاً بزرگي براي پرورش دستي قرقاول تهيه نمايند وكم وبيش از راه وروش هاي علمي وصحيح براي پرورش اين پرنده پيروي نمايند.
 
 
نژادهاي قرقاول :
به طور كلي نژادهاي متعدد قرقاول در دو دسته قرار گرفته اند :
گروه اول، قرقاول هاي دم دراز هستند كه در اين گروه پرهاي دم طويل بوده واز چند رديف تشكيل يافته است. تعدادي از قرقاول هاي دسته مذكور حتي قادر هستند پرهاي دم را تا اندازه اي به شكل چتر درآورند ولي هيچ گاه اين قدرت به اندازه پرها وچتر طاووس نمي باشد. در اين دسته بسياري از قرقاول هاي عادي و اهلي كه امروزه پرورش داده مي شوند وهم چنين تعدادي از قرقاول هايي كه شكار خوبي براي شكارچيان به شمار مي روند قرار دارند و روي هم رفته پراكندگي آن ها در دنيا نسبت به دسته ديگر بيشتر است.نژادهاي گروه دم دراز در دنيا پراكندگي بيشتري دارند.
گروه دوم، قرقاول هاي دم كوتاه هستند كه تعداد آن ها كم واكثراً در نواحي مرتفع به خصوص در ارتفاعات هيماليا وچين زندگي مي نمايند. نژادهاي گروه مزبور متعدد نبوده واز جمله بايد قرقاول جنس لوفورا Lophura را نام برد .
نژادهاي قرقاول در دوازده جنس دسته بندي شده اند كه اين دوازده جنس به شرح زير مي باشند :
1 . جنس ايتاجينيس IthaginisGenus:
اين جنس شامل فقط يك گونه به نام قرقاول خوني Blood Pheasant است كه نام علمي آن I. cruentus است .
2 . جنس پوكراسيا Genus Pucrasia:
اين جنس شامل فقط يك گونه به نام قرقاول كوكلاس Koklass Pheasantاست كه نام علمي آن P. macrolopha است.
 
3 . جنس لوفورا Genus Lophura :
اين جنس شامل ده گونه به نام هاي زير است :
1 . قرقاول كاليج Kalij Pheasant :
نام علمي آنL. leucomelanosاست وهشت زيرگونه به شرح زيردارد:
·        قرقاول كاليج تاج سفيد White-crested Kalij Pheasant
·        قرقاول كاليج نپال Nepal Kalij Pheasant
·        قرقاول كاليج دمگاه سياه Black-backed Kalij Pheasant
·        قرقاول كاليج سياه Black Kalij Pheasant
·        قرقاول كاليج سينه سياه Black-breasted Kalij Pheasant
·        قرقاول كاليج ويليام William's Kalij Pheasant
·        قرقاول كاليج اوتيس Oates' Kalij Pheasant
·        قرقاول كاليج كرافورد Crawfurd's Kalij Pheasant
·        قرقاول كاليج لينات Lineated Kalij Pheasant
2 . قرقاول نقره اي Silver Pheasant :
نام علمي آن L. nycthemera است وپانزده زير گونه دارد .
3 . قرقاول امپراتور Imperial Pheasant:
نام علمي آن L. imperialisاست ويك گونه دارد.
4 . قرقاول ادوارد Edward's Pheasant :
نام علمي آن L. edwardsi است و دو زيرگونه دارد .
5 . قرقاول سوين هو Swinhoe Pheasant :
نام علمي آن L. swinhoii است ويك گونه دارد .
6 . قرقاول سالوادور Salvadori's Pheasant :
نام علمي آن L. inornata است و دو زيرگونه دارد.
7 . قرقاول تاج كوتاه Crestless Fireback Pheasant :
نام علمي آن L. erythrophthalma است كه دو زير گونه به نام قرقاول تاج كوتاه مالايان و قرقاول تاج كوتاه برونئي دارد.
8 . قرقاول تاج دار Crested Fireback Pheasant :
نام علمي آن L. ignitaاست وچهار زير گونه دارد .
9 . قرقاول سيامي (تايلندي) Siamese Fireback :
نام علمي آن L. diardi است ويك گونه دارد.
10 . قرقاول بولور Bulwer's Wattled Pheasant :
نام علمي آن L. bulweriاست ويك گونه دارد.
4. جنس كروسوف تيلون : Crossoptilon Genus :
اين جنس شامل چهار گونه به شرح زير است :
1 . قرقاول گوش دار سفيد White-eared Pheasant
2 . قرقاول گوش دار قهوه اي Brown Eared Pheasant
3 . قرقاول گوش دار آبي Blue Eared Pheasant
4 . قرقاول گوش دار تبتي Tibetan Eared Pheasant
5 . جنس كاتريوس : Genus Catreus:
اين جنس شامل يك گونه به نام قرقاول خرسند Cheer Pheasant است.
6 . جنس سرماتيكوس : SyrmaticusGenus:
نام ديگر اين جنس قرقاول دم دراز Long-tailed Pheasants است و پنج گونه دارد كه عبارتند از :
1 . قرقاول ريوز Reeve's Pheasant
2 . قرقاول اليوت Elliot's Pheasant
3 . قرقاول دم باريك Bar-tailed Pheasant
4 . قرقاول ميكادو Mikado Pheasant
5 . قرقاول سيمين Copper Pheasant
7 . جنس فسيانوس : PhasianusGenus:
نام ديگر آن قرقاول حقيقي True Pheasants است ودو گونه دارد كه عبارتند از :
1 . قرقاول سبز Green Pheasant
2 . قرقاول معمولي Common Pheasant
قرقاول معمولي دو زيرگونه به نام هاي قرقاول عادي يا معمولي Common Pheasant وقرقاول گردن حلقه اي Ring necked Pheasant دارد.


قرقاول معمولي(نر وماده)


8 . جنس كريزولوفوس : Chrysolophus Genus :
نام ديگر آن قرقاول طوقي Ruffed Pheasants است ودو گونه دارد كه عبارتند از :
1 . قرقاول طلايي Golden Pheasant
2 . قرقاول ليدي آمبرت Lady Amherst's Pheasant




قرقاول ليدي آمهرت(نر وماده)



9 . جنس پولي پليكترون : PolyplectronGenus:
نام ديگر آن قرقاول طاووسي Peacock Pheasants است و هفت گونه دارد كه عبارتند از :
1 . قرقاول طاووسي دم برنزيBronze-tailed Peacock Pheasant
2 . قرقاول طاووسي كوهي Mountain Peacock Pheasant
3 . قرقاول طاووسي جرمين Germain's Peacock Pheasant
4 . قرقاول طاووسي خاكستري Grey Peacock Pheasant
5 . قرقاول طاووسي ماليزيايي Malaysian Peacock Pheasant
6 . قرقاول طاووسي برونئي Bornean Peacock Pheasant
7 . قرقاول طاووسي پالاوان Palawan Peacock Pheasant




قرقاول طاووسي خاكستري(نر وماده)


10 . جنس رينارتيا : RheinartiaGenus :
نام ديگر آن آرگوس تاجدار Crested Argus است ويك گونه دارد كه به آن قرقاول آرگوس تاجدار مي گويند.
11 . جنس آرگوس : ArgusianusGenus:
نام ديگر آن قرقاول آرگوس بزرگ Great Argus است ودو گونه دارد كه عبارتند از : قرقاول آرگوس بزرگ وآرگوس دونواري
12 . جنس تراگوپان : Tragopan Genus:
                        اين جنس پنج گونه به شرح زير دارد :
·        قرقاول تراگوپان غربيWestern Tragopan
·        قرقاول تراگوپان ساتير Satyr Tragopan
·        قرقاول تراگوپان بليتس Blythe's Tragopan
·        قرقاول تراگوپان كابوتس Cabot's Tragopan
·        قرقاول تراگوپان تيمنكس Temminck's Tragopan
 

قرقاول تراگوپان كابوتس

توليد مثل قرقاول :
  در طبيعت قرقاول ها در بوته زارها جفت گيري مي كند ومعمولاً تخم گذاري پرنده برخلاف ساير پرندگان كه اغلب صبح ها صورت مي گيرد، عصرها انجام مي شود. قرقاول ها جزو حيوانات پولي گامي Polygameهستند و هيچ گاه قرقاول نر به يك ماده اكتفا نكرده وعلاقه اي نيز به جوجه ها از خود نشان نمي دهد. در طبيعت جنس ماده به تنهايي وظيفه ساختن لانه را جهت نگهداري جوجه ها برعهده مي گيرد وجايگاه مزبور را اغلب در محلي سايه ونزديك جريان آب ودر انبوه بوته ها به وجود مي آورد.
درحالت طبيعي معمولاً قرقاول در هر دوره جنسي در حدود 12تا24 تخم مي گذارد كه رنگ پوسته ها آن ها نزديك به سبز يا قهوه اي زيتوني است. در بسياري از نژادهاي قرقاول اندازه تخم پرنده كمي كوچك تر از تخم مرغ بوده داراي پوسته اي نازك وشكننده به رنگ سفيد به همراه خال هاي قهوه اي و بيضي شكل مي باشد. قابليت جوجه درآوري قرقاول ها عموماً نااميد كننده ودر حدود 65% است، اين در حالي است كه ميزان جوجه درآوري طيور تجارتي بالاي 80% است. ميزان پايين جوجه درآوري مربوط به مرحله پس از باروري وقبل از تفريخ جوجه ها است. قرقاول معمولاً در محيط تخم گذاري مي كند ومعمولاً اين تخم ها آْلوده به مدفوع مي باشند. پوسته اين گونه تخم ها خيلي نازك است و ممكن است ترك هاي بيشتري داشته باشد، لذا نفوذ باكتري ها به داخل اين گونه تخم ها محتمل تر است. از طرف ديگر در شرايط بد نگهداري، از دست رفتن بيش از حد آب ناشي از تبخير نيز، در اين تخم ها بيشتر به وقوع مي پيوندد. تمامي اين عوامل ممكن است منجر به مرگ ومير جنين ويا توليد جوجه هاي ضعيف كوچك شوند. از آن جا كه جوجه كشي هاي مصنوعي مرسوم شده اند ومعمولاً يك جوجه كشي بزرگ از مناطق مختلف سفارش مي پذيرد، امكان دارد كه تخم هاي كثيف يا توليد شده در شرايط بهداشتي نامناسب، نيز به همراه ساير تخم ها وارد دستگاه شوند. در اين شرايط گسترش عفونت هاي حاصل از تخم، تشديد شده وعوامل بيماريزاي جديد با تحويل جوجه ها، به مزارع وارد خواهند شد.
 
جايگاه قرقاول
براي پرورش قرقاول كمتر مي توان از جايگاه ولانه ماكيان ويا نظاير آن استفاده كرد زيرا كه هر اندازه به آزادي قرقاول توجه شده ومحوطه آزاد وبزرگي براي پرورش بدان اختصاص داده شود نتيجه كار بهتر خواهد بود. البته چنين متداول است كه براي هر پرنده دو متر مربع جا اختصاص داده شود. نگهداري جوجه هاي قرقاول تقريباً به آساني صورت مي گيرد ، به طوري كه مي توان تعدادي از آن ها را در قفس هاي چند طبقه اي فلزي كه براي پرورش جوجه مرغ متداول است نگه داري نمود.
 
تغذيه قرقاول :
 يكي از دغدغه هاي مهم پرورش دهندگان طيور هزينه غذاي آنان مي باشد، بديهي است كه هرچه هزينه غذاي پرنده بيشتر شود ، هزينه تمام شده توليد نيز افزايش خواهد يافت زيرا كه غذاي مصرفي در يك دوره پرورش ، قسمت اعظم هزينه هاي دوره را شامل مي شود. برخي را گمان براين است كه براي تغذيه قرقاول مي توان از جيره ماكيان استفاده كرد اما اين موضوع صحت ندارد زيرا كه جيره هاي غذايي جوجه قرقاول ها بايد 28% پروتئين وجيره غذايي قرقاول هاي بالغ بايد 24% پروتئين داشته باشد. سويا وذرت يكي از تركيبات اصلي جيره غذايي قرقاول به شمار مي رود.
 
منبع : كتاب پرورش، نگهداري وبيماري هاي قرقاول، تاليف دكتر احسان مقدس، انتشارات نيلوبرگ، تهران، چاپ دوم، خرداد 1389

(استفاده با ذكر منبع بلامانع است)
دانلود فایل
لینک کوتاه